...زندگیمون با عشق...

آخرین فردی که درست قبل از خواب،در موردش فکر می کنید، کسی است که" قلب " شما به او تعلق دارد...! (دوست دارم همه زندگیم)

...زندگیمون با عشق...

آخرین فردی که درست قبل از خواب،در موردش فکر می کنید، کسی است که" قلب " شما به او تعلق دارد...! (دوست دارم همه زندگیم)

  • ۰
  • ۰

شیطنت


نمیدانــم چشمــانـت با مـن چـه میکـند!!


وقــتی کــه نگـاهـم میکـنی ….


دلـم چــنـان از شیــطنت نگــاهت میـــلرزد


که حــــــــس میکنـم چــــقد زیــباست فــــدا شدن


برای چشـــم هـایـی کـه تمـام دنیای مــــن است!!




پ ن: چند روز پیش سید رضا به یکی از روستاهای اطراف یزد رفته بود وقتی برگشت همراه خودش توت آورده بود. از قضا توی ظرف توت از این مورچه گنده ها بود "مورچه معمولیا با سایز بزرگتر" اومد توت ها رو توی یه ظرف دیگه بکنه ، حالا منم کنارش وایساده بودم تو آشپزخونه همینکه توت ها رو ریخت تو اون یکی ظرف یکی از مورچه ها افتاد رو سنگ آشپزخونه . منم کنارش بودم دیگه دو متر پریدم عقب و جیـــــــــــــــــغ و مـــــــورچه مــــورچه مــورچه ..."
حالا قیافه م ترسیده ها!!! انگار یه حیوون درنده دیدم ... بعله 
سید رضا یه ثانیه یه نگاه عاقل اندر سفیه و خنده دار بهم کرد و
گفت: خانم مورچه ست مورچه !!!! (با حالتی گفت که کوچیکیشو خودتون درک کنید دیگه)
قیافه ش  جالب شده بود ... نگاهش به من جالبتر!!!
دوسش دارم آقامه ...

  • ۹۴/۰۴/۱۷
  • آزاده

نظرات (۴)




سلام آزاده جونم[لبخند]


بله دعا کردم اون هم چه دعایی[چشمک][لبخند][خجالت]



من هم تسلیت میگم ان شاء الله و به حق همین شب ها و روزهای اجابت دعا که با همسریت حاجت روا بشید دوست خوب من[بغل][قلب][چشمک]
الهییییییییییییییییییییییییییییییییییی

مورچه خانم یا شایدم آقا مورچه مواظب آزاده باشید یه وخ اونو نخورید



آزاده این شکلک نداره مگه
سلام آزاده جون
خوبی عزیزم؟

واااااااااااااااااااااا مگه مورچه هم ترس داره دختر من سوسکشو با دست میگیرم!!!
(این چرا شکلک نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)

به هر حال مبارک باشه... ایشالا خاطرات خوشتو اینجا قلم بزنید بانو...
بوس
پاسخ:
سلام الهام جون 
خوبم خدا روشکر 

نه ترس که نداره اما یه لحظه وحشت کردم !!!!

آره شکلک نداره و یکی از مشکلات بیانه 

ممنون خانومی 

اومدم وبت اما زد پیام تبلیغاتیه "ولی همین متن رو گذاشته بودم" نشد نظر بزارم شرمنده 
  • سردار خیبر
  •  

     بهش گفتیم:

    چرا برنمی‌گردی عقب با این همه ترکش هایی که توی تن ات  داری؟؟؟؟

    می‌گفت: آدم برای این خرده‌ ریزها که برنمی‌گرده .

    ترکش باید اندازه لیوان باشه تا آدم خجالت نکشه بره عقب.

    روی خاکریز نشسته بود، که یه خمپاره خورد کنارش  !!!

    آخر سر هم با یکی از همین ترکش‌های لیوانی رفت.

    عقب نه،

    بهشت.....

    پاسخ:
    متن بسیار زیبایی کامنت گذاشتید 
    متشکر از حضورتون 

    شرمنده سر زدم اما برای بلاگفا انگار نمیشه پیام گذاشت میگه تبلیغاتیه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی